روزهای زیبای من و تو (14)
سلام ترنم بهارم روزهایم غرق عشق و محبته. خیلی مهربونی ، خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی هر روز هزار بار میایی بغلم و کلی بوسم می کنی و من هر روز کلی در حسرتم که چرا نصف روز اداره ام و پیشت نیستم........ بالاخره واست پرستار پیدا کردم. البته خونه نمیاد و می برمت خونه شون. اما راضیم. اصلاً توی مهد راضی نبودی و من کلی ناراحت بودم. خاله عالمه پرستار دختر یکی از فامیلهامون هست که خیلی ازش راضی بود و حالا تو هم هر روز صبح مثل آنوشا مهمون خونه خاله عالمه میشی. امیدوارم که خوب باشه و تو راضی باشی. می دونم که هر چه کنم باز هم جبران نبودن من رو نمی کنه اما چه میشه کرد.........