ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

ترنّم نامه

بابایی بر خلاف میل من خیلی دل به دلت می ده .....

سلام دختر شیرینم ترنم عزیزم ، گل قشنگ زندگیم ، مدتیه که وقتی جایی می ریم و شما چیزی رو می بینی ، اشاره می کنی که می خواهی اونو داشته باشی و متاسفانه بر خلاف میل من که دوست ندارم به این کار عادت کنی ، بابایی هر چیزی رو که اشاره می کنی واست می خره. و این اسباب بازیها خواسته های این چند روزه تعطیلات بود که شما اشاره کردی و بابا خرید. فدات شم که اینقدر عزیزی . ضمناً به ماشین خیلی بیشتر از عروسک علاقه داری.     ...
19 فروردين 1393

ترنم و ماهی قرمز عید

سلام عسل بانوی مامان این روزها خیلی حال و هوای خوبیه. نزدیک عیده و من این روزها رو خیلی دوست دارم. مخصوصاً که با وجود تو گرمی زندگیمون هزار برابر بیشتر و قشنگ تر شده. واسه تعطیلات احتمالاً می ریم کرمان خونه خاله مهدیه. آخه خاله شیفت داره و نمی تونه بیاد خونه مامان بزرگی اینها. بعدش هم می ریم شیراز خونه بابایی اینها. با این حال من هم سبزه کاشتم و هم ماهی خریدم واست. تو هم وقتی ماهیها رو می بینی گاهی تعجب می کنی و گاهی بهشون می خندی و همش دنبال فرصت هستی که دست کنی توی تنگ آب و بگیریشون که تا حالا هنوز موفق به این کار نشدی.     ...
24 اسفند 1392

حکایت این اسباب بازی ......

سلام دختر کوچولوی ناز من دخترم خیلی وقته که کم واست می نویسم. ببخش مامان رو. ولی باور کن واقعا وقت کم دارم و البته اینترنت خونه هم به لطف بابایی که هر روز تا 8 شب سر کار هستش هنوز درست نشده و مزید بر علت شده. و اما..... بین وسایل بازی مهد کودکتون ماهی تعادلی دارید و شما خیلی بهش علاقه داری. وقتی هم می برمت قلعه سحر آمیز واسه بازی فقط با ماهی تعادلی بازی می کنی. من و بابا هم که دیدیم  این اسباب بازی رو دوست داری تصمیم گرفتیم واست بخریم. یک روز با بابایی تمام مغازه های اسباب بازی فروشی و سیسمونی و پلاستیک فروشی و حتی مغازه هایی که یک توپ آویزون داشتند ، پرسیدیم ولی اصلاً توی بندر نتونستیم پیدا کنیم. واسه همین موقتا ...
24 اسفند 1392

ترنم و لب دریا

سلام گل مامان با خوب شدن هوا ( از 22 بهمن به این طرف دیگه هوا خوب شده) و البته قبل از اینکه هوا گرم بشه جمعه ها با بابایی می رفتیم لب دریا تا شما هم آفتاب بگیری و هم بازی کنی.   شما هم کلی کیف می کنی و خوش می گذرونی. الهی که من فدات بشم که گاهی هم از غفلت مامان استفاده می کردی و شن می خوردی. الهی دورت بگردم کوچولوی من.       ...
24 اسفند 1392

ترنم در آتلیه خونگی (3) (عکاس بابا)

سلام گل دخترم این عکسها رو بابا چند روز بعد از تولدت توی خونه  ازت گرفت. سلام بابایی با اجازه مامانی من عکسای ادیت شده رو میذارم .           ماشاالله ، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم   دوستت داریم ستاره درخشان زندگیمون     ...
28 بهمن 1392

چه دختری دارم من!!!!

سلام گلم یک ربع  وقت صرف کردی تا دوشاخه گاز رو از برق در بیاری و وقتی دیدی نمی تونی ، یک ربع گریه کردی تا من واست انجامش بدم . البته من هم این کار رو نکردم چون دیگه بهانه هر روزت میشد .       دوستت دارم دختر عزیزم ...
26 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد