ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

ترنّم نامه

بابا بیدار شو....

1392/5/5 17:01
نویسنده : باباي ترنّم
505 بازدید
اشتراک گذاری

ترنّم جان ، دخترم سلام

الهی که بابا فدات شه ، حدوداً 2 روز پیشا بود که یه صحنه ازت دیدم که قند توی دلم آب شد، شایدم من اشتباه میکنم ... ولی دلم گواهی میده که درست حدس زدم...

میرم سر اصل مطلب : حدوداً 2-3 روز پیش بود و من که تازه از سرکار اومده بودم خونه بعد از کلی لاو ترکوندن با دخمل گلم و عشق بازی و ... شام خوردیم و من کنار سفره دراز کشیدم و دستم را گذاشتم روی پیشونیم که یه چرت کوچولو بزنم که یه 2 دقیقه ای بعد که من هنوز بیدار بودم و فقط چشمامو بسته بودم دیدم یه جفت دست کوچولو و قشنگ دارن انگشت شصتم رو میکشن و با زبون کودکانه قشنگش بابایی رو صدا میکنه و من که از شدت ذوق زدگی دست از پا نمیشناختم که دخترم آگاهانه چند قدم رو سینه خیز خزیده و خودشو رسونده به بابایی و داره دستمو میکشه که بهم یه چیزی بگه ... سریع برگشتم و با دیدن من شروع کردی به خندیدن و یه لبخند قشنگ زدی از اون خنده هایی که معنی داره و یه چیزی از بابایی میخوای.... اومدم و بغلت کردم و بوسیدمت و دیدم که دخترم دستشویی کرده و نمیدونی اون لحظه چقدر خوشحال بودم که دخترم اومده به باباش بگه که : "بابایی من دستشویی کردم و بیا منو تمیز کن".

خلاصه که خیلی خیلی کیفور شدم از اون حرکتت بابایی من.

دوست داریم. (M&Y)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

الهام مامان علیرضا
6 مرداد 92 3:16
از قدیم میگن به مادر نگاه کن دختر و انتخاب کن من به مامان و بابا نگاه می کنم دختر و انتخاب می کنم آفرین به بابای مسئولیت پذیر از این انتخابی که داشتم بسی به خودم می بالم!!
فرشته مامان محمدرضا
6 مرداد 92 4:29
آفرین به ترنم جون که واسه خودش خانومی شده. خدا براتون حفظش کنه و زندگیتون پر باشه از لحظه های شاد همراه با سلامتی.
هنگامه
6 مرداد 92 11:52
اااااااااییییییییییییی جونممممممممم دختر با ادبِ گل
بهار یک مامان فضول
10 مرداد 92 11:48
حالا بابای ذوق زده اخر قصه چی شد .بچه رو تمیز کردین یا سپردینش به مامانش تا اونم ذوق کنه؟




مامان : نه این دفعه رو تمیزش کرد.


niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد