دلتنگی بابا
ترنّم جان ، دخترم سلام
الهی که بابا فدای اون شیرین زبونیات بشه، از دیروز تا حالا که شما موندید خونه آقا جون و بابایی مجبور بود بره سرکار و تنهایی اومدم بندر کلی دلم براتون تنگ شده ، هم واسه تو عزیز شیرین زبون بابایی و هم واسه مامانی مهربون و دوست داشتنی که الهی من فدای جفتتون بشم...
کاش زودتر فردا بشه و من بیام دنبال شما عزیزای دلم که طاقت دوریتون رو ندارم... دوستون دارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی