آخرین دل نوشته مامان قبل از تولد ترنم

سلام دختر عزیزم

ترنم جان مامانی امشب آخربن شبی هست که تو دختر ناز توی دل مامان هستی و قراره فردا یه دنیا بیایی. عزیزم نمی دونم چه احساسیه داشتن موجود کوچکی که با تمام وجودش متعلق به من است. با همه وجود منتظرم تا فردا برسه و من بعد از ماهها انتظار دخترکم را ببینم. خیلی دوست دارم ترنم عزیزم.کوچولوی مامان باورم نمیشه که فردا قراره بیایی توی بغل مامانی. همش این روزها فکرم اینه که خدا کنه بتونی راحت شیر بخوری یا توی فکر واکنسنتم و یا توی فکر آزمایش غربالگریتم و کلی دلم غصه واکست زدنت رو داره. خلاصه اینکه خیلی دوست دارم و چشم انتظار دیدارت. امروزهم تو کلی توی دلم تکون خوردی و به مامانی حال دادی تا من بعدا دل تنگ تکونهات نشم عزیز دل مامان. خدایا خودت کمک کن که فردا دختر نازم صحیح و سالم به دنیا بیاد و من بتونم خیلی خوب بزرگش کنم.راستی همینجا هم بگم که مامان خوبم و بابای مهربونم که این روزها پیشم هستید و واقعا برام زحمت می کشید خیلی ازتون ممنونم و دستتون رو می بوسم.خاله های مهربون و دایی علی هم که مرتب جویای احوال شما هستن و قراره بیان. خاله مرضیه هم که اومده و خلاصه همه هستن و فقط شما گل مامان کم هستید که فردا به جمعمون اضافه میشی خانم خانمها.  امشب من و بابایی از دنیای زیبای دو نفره مان خداحافظی می کنیم و فردا دنیای زیباتر سه نفره مان شروع می شود گلم. هم تو و هم بابایی را خیلی دوست دارم و عاشقتونم.و این آخرین نوشته مامان قبل از تولدت هست و بعد از این از خاطرات زیبای با تو بودن خواهم نوشت.