ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

ترنّم نامه

دل نوشته های مامان (4)

1391/8/22 13:54
نویسنده : باباي ترنّم
381 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق کوچولوی مامان

دختر نازم خیلی دوست دارم. این روزها حسابی تکون می خوری و من عاشق تکون خوردن هات هستم. خیلی توی دل مامان شیطونی می کنی ولی وقتی بابا جون میاد پیشت خیلی خانم میشی و نرم و لطیف فقط چتدتا تکون کوچولو واسش مخوری. مطمئنم بابایی حتی نمی تونه حدس بزنه وقتی من و تو با هم هستیم چه دنیایی داریم با هم. الهی قربونت برم خب بابا هم دلش می خواهد شیطونی هات را ببینه ولی من واقعا نمی دونم چرا تا صدای بابایی مهربون میاد شما خانم میشی و خیلی آروم واسش حرکت می کنی. این رسمش هست که بابایی رو گول بزنی عمرم؟چشمکبزار بابایی هم ببینه که حسابی داری بزرگ میشی و زورت زیاد شده، ببینه که چقدر ورجه وورجه می کنی گل دختر من. خلاصه خود دانی و بابا جونت...

راستی مامان جان بابایی داره این روزها اتاقت رو واست آماده می کنه.آره گلم گفتم بابایی تا بدونی بابایی مهربون اینقدر با عشق و علاقه واست کار می کنه که من اصلا نمی تونم در کنار احساسات بابایی حرفی واسه گفتن داشته باشم. من فقط میشینم و نگاه می کنم و نظر می دهم.بابایی هم با کلی ذوق و شوق کارهات رو انجام می ده. الهی قربونت برم که این همه تو دل من و بابایی جا داری. خداییش بابا خیلی دوستت داره ،من این رو از تمام کارهایی که واست می کنه به خوبی احساس می کنم. الهی که هر دوتون همیشه سالم و سلامت باشید. خیلی دوستتون دارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله مرضیه
23 آبان 91 9:22
منم عاشق هر سه تاتونم خاله جون. لطفا هر چه زودتر صحیح و سالم بیا که هممون چشم به راهتیم عزیز دلم.


الهی فدای شما بشیم خاله مرضیه جون. ما هم تو رو دوست داریم و عاشقتیم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد