ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

ترنّم نامه

واسه دل بابایی

1392/4/19 11:55
نویسنده : باباي ترنّم
494 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بابای ترنم ، عزیز دلم

این عکسها رو اینجا واست می ذارم چون می دونم کلی دلت واسه دخترت تنگ شده.....

(واسه من هم دلت تنگ شده آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)

 

یک ترنم آماده واسه بیرون رفتن از خونه..

 

1

 

ترنم بانو ، بدون شرح...

 

2

 

ترنم توی حیاط و خوشحال از وزیدن باد و تکون خوردن  شاخه های درختها

 

3

 

مدل جدید خوابیدن دخترتون بابا جون ترنم....

 

4

 

اینجا هم شدیداً اصرار داشت که خودش سوپش رو بخوره.....

 

 

5 

البته که دست ، پا ، بینی و کلیه اعضا و جوارح ترنم خانم از این سوپ بی نصیب نماندند.

 

*ماشاالله ، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم*

 

___________________________________________________________

راستی عزیزم دل ما خیلی واستون تنگ شده...  من و ترنم خیلی دوستت داریم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

ماماطهورا
18 تیر 92 18:39
سلام محبوبه جون خوبي عزيزم ترنم خاله خوبه قربونش برم كه هرروز كه ميگذره براخودش خانوم تر ميشه فقط عاشق اون خنده هاشم سوپشم نوش جونش باشه


مرسی عزیزم. ایشاالله که به زودی نوبت خودت بشه که به کاکل زریت سوپ بدی
بابای ترنم
18 تیر 92 18:52
الهی که من فدای ترنم عزیز و مامان مهربون بشم که دلم واستون یه ذره شده... خیلی دوستون دارم...
بهار مامان ائلمان
18 تیر 92 19:32
وای خوردنی خاله دلم برات یک زره شده بود .قربون اون پای تپلت برم که طعم سوپ میده الان میشه یک گاز کوچولو بگیرم ازش؟


کلا در فکر گاز گرفتن باش عزیزم.
نیلوفر
18 تیر 92 20:52
الهیییییییییییییی چه نازه ماشاله.

محبوبه کاش اگه وقت این مسابقه تموم نشده این عکسشو واسه نی نی خوشمزه بفرستی.


ممنون نیلوفر جان. ولی من از مدل رای گیری شون خوشم نیومد. واسه همین نمی فرستم عزیزم.
مامان رادمهر
19 تیر 92 13:56
چه دخمل شیرینی دارین خدا حفظش کنه - معلومه که حسابی آرومم هست که فرصت میکنین تند تند وبتونو بروز کنینا - برا گل دختری حتما اسفند دود کنین میترسم چشمش کنما


مرسی عزیزم.
بهار
20 تیر 92 8:47
فداش بشم !خوب بسکه دخترت خوردنیه در ضمن بچه رو تا گاز نگیری بزرگ نمیشه که البته گاز مهربون ها نه از اون گاز وحشتناکها


ای بابا . بیا عزیزم بیا گاز بگیر
ائلمان
20 تیر 92 9:09
خاله این ابجی ما تو مسابقه شرکت نکرده ؟



نه از مدل رای گیریش خوشم نیومد
خاله مرضیه
20 تیر 92 15:25
خاله قربونت برم الهی. چقدر خانوم شدی!!!:-* :-* :-*


خدا نکنه خاله جون
الهام مامان علیرضا
21 تیر 92 0:41
سلام به محبوبه جون و ترنم عزیزم

خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی دلمون براتون تنگ شده بود .... خوب شد آپ کردی

قربون گل خانم با او سوپ خوردنش






سلام عزیزم. دل به دل راه داره


الهام مامان علیرضا
21 تیر 92 0:44
راستی لازمه اطلاع بدم بهت که نتایج اولیه مسابقه اعلام شد و به لطف دوستان خوبی مثل شما علیرضا فعلا نفر هفتمه...
و من با تمام قوا دارم تلاش می کنم رتبه اش بره بالاتر...
از شما خواهشمندم فعلا که در ولایت به سر می برید چندین تا رای براش بدید و ما رو شاد کنید...
179 به 20008080200
یک دنیا ممنون
راستی عبادات هم قبول
سلام ما رو به خانواده برسون


اسماء ஜ مامانه فسقل ஜ
22 تیر 92 17:41
ای جونم من فداش چه باحال شده


ممنون عزیزم.خدا نکنه خاله جون
سميه مامان گل دخترا
22 تیر 92 18:29
رسيدن بخير محبوبه جان.
ترنم نا ناز خوبه؟
رمز هم ارسال شد.


ممنون عزیزم. خوبه.مرسی بابت رمز
نازنین
22 تیر 92 19:12
الهی...عزیزم...چه ماه شدی.
دوتا بوس از طرف منو نیکو به تو گل دختر ناز و خوشگل.



ممنون نازنین جون. یک بوس هم از طرف من واسه شما دوتا خواهر دوست داشتنی
ماماطهورا
22 تیر 92 19:47
سلام محبوبه جونم خصوصي داري عزيزم
بهار
23 تیر 92 12:43
برنگشتی هنوز از ولایت بابا دلمون تنگید برا دخمرت ( خودتم که کشک)
حد اقل چهار تا عکس بدون شرح ازش برام بزار .


سلام . خوبین؟ اومدم . جمعه برگشتم. وقت نکردم. دارم می شورم و می سابم. خونه دست شوهر محترم بوده دیگه......
از شوخی گذشته نمی دونم چرا هر چی جمع می کنم تموم نمیشه.
کارهای ترنم هم زیاد شده . باید سوپ درست کنم. فرنی و سرلاک ...
خیلی بد غذا شده و کلی وقتم رو می گیره تا چند تا قاشق بخوره.
ائلمان چطوره؟ خوبه؟ من شاید واسه عید فطر دوباره برم. تو هم سعی کن بیایی تا ببینمتون. دلمون تنگیده.
نرگس مامان باران قلنبه
23 تیر 92 17:21
لهی دورش بگردم عسله
همشم دستش تو دهنشه


خدا نکنه خانم. آره همه چیز همش تو دهنشه این دختر ما.
مامان ارمیتا
23 تیر 92 19:58
سلام دخملیه شما فکر کنم همسن دخمل منه.خیلی بامزه هست عزیزم.
من لینکتون کردم.دوست داشین شمام لینکم کنید و بهم سر بزنید


حنما مبام عزیزم
بهار مامان ائلمان
23 تیر 92 23:48
وای سلام . خوش امدی رسیدن بخیر خانوم. خوبی؟ نازگلم چطوره . همیشه به خوشی .دلم براتون خیلی تنگ شده بود. دارم تمام تلاشمو میکنم برنامه هامو ردیف کنم یک یک دوهفته شوهرو بدم دست مامانش پاشم بیام انشالله که برا عید فطر جور بشه .برام دعا کن حد اقل سه شب باید افطار بدم یک شب هم تولد ائلمان میشه چهار شب پدرم در میاد.


برات دعا کردم مهمونی هات به خوبی برگذار بشه!!!!!!!!!!!!!!!!
قورمه سبزی نوش جون مهمونهات........
جان خودت پرواز بندر بگیر و بیا از اینجا تا با هم بریم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد