ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

ترنّم نامه

دل نوشته های مامان (5)

1391/9/2 11:27
نویسنده : باباي ترنّم
323 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم من یک سوال دارم......؟

امروز هفتم محرم هست و من هر سال واسه تعطیلات تاسوعا و عاشورا می رفتم خونه مامانم ولی امسال نمی دونم چه کار کنم؟ آخه گلم از طرفی خیلی دلم هوای محرم اونجا رو داره و از طرفی هم خیلی خیلی نگران تو هستم که خدای نکرده سفر واست خوب نباشه. آخه از اینجا تا شهر مامانی ٤ ساعت راهه و من حسابی توی فکرم که چه کنم؟ بابایی قبلاً با جدیت بهم می گفت که " نه امسال جایی نمیریم و به خاطر سلامتی خودم و تو باید بمونیم خونه و من استراحت کنم" ولی الان دو روزه خودش هم می گه "اگر می خواهی بری اشکالی نداره با احتیاط می ریم." حالا من موندم که چه کنم؟ دختر خانم خوشکل مامان شما اجازه می دی من برم مسافرت؟؟؟ آخه دلم خیلی گرفته  و اینجا هم حسابی تنها هستیم. ولی اگر بریم اونجا مامان بزرگ و بابا بزرگ هستن. دایی علی هم هست که البته اون این روزها و شبها بیشتر وقتش رو توی هیات می گذرونه واسه اینکه از بچه های گروه موزیک هیاتشون هست و بالاخره خاله ها هم هستن .همچنین مامان بزرگی نذری هم داره. حالا با همه این اوصاف من که کلی دلم گرفته و واسه همه دلتنگم می تونم برم سفر؟ دختر عزیزم خیلی نگران تو هستم ، از دکترم هم که پرسیدم گفت توصیه می کنم سفر نری آخه خیلی خسته میشی. کوچولوی ٧ ماهه و ٢ روزه مامان من اصلاً دلم نمی خواهد که تو اذیت بشی واسه همین خیلی دو دلم. اگر بخواهم برم باید امروز بعد از ظهر که بابا از سر کار اومد حرکت کنیم. خب پس من هنوز چند ساعت وقت دارم که فکر کتم و تصمیم بگیرم. شما هم کمک کن تا تصمیم درست رو بگیریم...

راستی گل من وقتی به دنیا اومدی و بزرگ شدی در مورد امام حسین (ع) و محرم و عاشورا واست توضیح می دم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد