ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

ترنّم نامه

دل نوشته های مامان (7)

1391/9/21 10:20
نویسنده : باباي ترنّم
336 بازدید
اشتراک گذاری

دختر عزیزم:

ترنم جان ، عزیز دل مامان ، الان تو توی هفته ٣٤ هستی و من حسابی احساس سنگینی می کنم. با این حال دوست دارم تو خوب رشد کنی و توی این چند هفته باقیمانده به وزن مناسب زمان تولد برسی. تا اینجا که دکتر گفته همه چیز خوبه و وزنت طبیعی هست. امیدوارم که این چند هفته هم به سلامت بگذرونی عزیزم. این روزها حسابی دارم اذیت می شم. شبها نمی تونم بخوابم. تا آخر این هفته هم فقط می رم اداره و بعدش می خواهم مرخصی بگیرم و توی خونه بمونم و به شما برسم تا خوب رشد کنی. بابایی هم دلش خیلی واست تنگ شده و خیلی منتظرت هست. من به بابایی حسودیم میشه .آخه اون می تونه از روی شکم من شما رو ببوسه ولی من نمی تونم بوست کنم عزیز دلم. این روزها دیگه جات تنگ شده و شما مرتب در حال فشار دادن شکم مامان هستی که برای خودت جا باز کنی. قربونت برم یک کمی دیگه صبر داشته باش . دیگه چیزی نموده تا دنیا اومدنت عشق کوچولوی مامان. راستی من بخاطر بیدار خوابیهای شبها و خستگی زیاد این روزها خیلی بهانه گیر شدم. دیشب هم حسابی بابایی رو اذیت کردم و هزارتا بهانه ازش گرفتم.اونم طفلکی با حوصله همه کاری واسم کرد تا من راحت باشم. بعدش هم رفتم خوابیدم و بالاخره بعد از یک ماه دیشب از شدت خستگی راحت خوابیدم. امروز هم که بابایی بیدارم کرد که برسونتم اداره ازش عذر خواهی کردم. آخه وقتی یاد بهانه گیریهای دیشبم و صبوریها و مهربونیهای بابا می افتم خیلی ناراحت میشم. الهی بمیرم براش که این همه صبور و مهربونه. حالا وقتی خودت به دنیا بیایی می بینی که بابایی چقدر خوب و دوست داشتنی و مهربونه. الان هم خیلی توی دلم وجدان درد دارم که دیشب اذیتش کردم و همش بهونه گرفتم. مامان جون امیدوارم که این چند هفته هم به سلامتی بگذره و خدا خودش به من صبر بیشتری بده که دیگه الکی بهانه گیری نکنم و بابا رو اذیت نکنم. خیلی دوست دارم دختر نازم و منتظر دیدن روی ماهت هستیم. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد