ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

ترنّم نامه

دل نوشته های مامان (11)

1391/10/17 22:29
نویسنده : باباي ترنّم
1,130 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگم سلام

مامان جون دیروز 16 دی ماه دوباره نوبت دکتر داشتم . دکتر به من گفت هفته آینده 24 دی هنوز سزارینت نمی کنم و روز 24 ام بیا تا واسه روزهای بعدش واست نوبت بدهم. وای مامان جون من خسته شدم از چشم انتظاری ولی از طرفی هم دوست دارم که تو بیشتر توی دل من بمونی تا خوب بزرگ بشی و همه جای بدنت کامل بشه عشق من. آخه تاریخ زایمان طبیعی من 4 بهمن هست و دکتر گفت هر چی به اون روز نزدیک تر باشه بهتره. تازه خاله مرضیه واسه پنج شنبه همین هفته می خواست از تهران بیاد که گفتم زوده و اگر میشه بلیطش رو کنسل کنه. خاله مهدیه هم مرخصی گرفته که از جمعه بیاد حالا نمی دونم که چه می کنه. راستی فرشته کوچولوی معصوم مامان واسه دایی انوش (شوهر خاله منصوره) که کمرش درد می کنه دعا کن که زود حالش خوب بشه و کمر دردش بهتر بشه.کلی طفلکی این روزها کمر درد داشت.ضمناً از هفته قبل هم مامانم و بابام اومدن پیشمون که من دیگه تنها نباشم آخه باباجون شبها دیر از سر کار می اومد خونه و من خیلی تنها بودم ولی حالا دیگه نه. البته بابا جونم امروز برگشت خونشون آخه اینجا توی آپارتمان خیلی حوصله اش سر می ره و خسته میشه ولی تا یکی دو روز دیگه میاد. بابایی جونت هم که حسابی این روزها منتظرت هست ولی اصلا با زود دنیا اومدن شما موافق نیست و میگه باید صبر کنیم تا بچمون حسابی رشد کنه. خلاصه این هم احوالات ما در هفته قبل از تشریف فرمایی شما. دوست دارم دختر عزیزم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد