روزهای زیبای من و تو (7)
دختر عزیزممممممم سلام
دختر نازم ، این روزهایمان هم می گذرد و برای من و بابایی بودن با تو لذت بخش است. خدا را شکر که تو هستی تا ما بعد جدید و زیبایی از زندگی را به واسطه حضورت تجربه کنیم. یک بعد زیبا از زیباییهای ناتمام خدای مهربون واسه ما آدمها....
الهی که به حق این ماههای عزیز خدا به همه مامانهای منتظر نی نی سالم بده و دلشون رو شاد کنه....
الهی امیییییییییییین.
این روزها همچنان در تلاشی برای جلو رفتن و تقریبا نا موفق. گاهی کمی عقب می ری و فقط یک حرکت به جلو می آیی . گاهی هم تلاشت نتیجه نمیده. اما دست از تلاش بر نمی داری و اینقدر تقلا می کنی تا خسته میشی و همونجا سرت رو می ذاری روی زمین. فدای قد و بالات دخترم وقتش که بشه تو هم حرکت می کنی اما به تلاشت ادامه بده که من با هر تلاشت صد بار قربون صدقه ات می رم.
دو سه روزی هست که می تونی با کمک روی پاهات بایستی. قبلا نمی تونستی و زانوهات خم میشد اما حالا می تونی بایستی و کلی هم دوست داری.
گاهی کلمه مامان رو به صورت بخش به بخش واست تکرار می کنم که بتونی مامانی رو زودتر از بابا بگی(آیا من یک مامان حسود هستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟) ولی نمی دونم چرا تا شروع می کنم به گفتنش تو با صدای بلند قهقهه می زنی و می خندی!!!!!
مامان گفتن خنده داره آخه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
همچنان با حرص لثه هایت را روی هم فشار می دی و از دندون هم خبری نیست.
صبح ها بعد از اینکه بابا می ره سر کار ، تو رو از روی تختت میارم کنار خودم روی تخت خودمون و تو گاهی توی خواب کلی نق می زنی و من دستت رو می گیرم توی دستم و تو آروم میشی و می خوابی. البته صد هزار برابر از آرامشی که دستان من به تو میده من از بودن دستهای کوچولوت تووی دستم احساس آرامش می کنم و غرق لذت میشم و هزار بار دستهای کوچولوت رو می بوسم.
بعدش هم من زودتر از تو بیدار میشم و به کارهام می رسم و گاهی با خودم می گم خوبه که می خوابه تا من کارهامو انجام بدم ولی وقتی میام که بهت سرکشی کنم میبینم که بی سر و صدا بیدار شدی و دمر شدی و داری با ناخن هات می کشی روی ملحفه تخت ما و نی دونم که این صدا برای تو چه لذتی داره که کلی ازش کیف می کنی و باهاش سرگرم میشی. خیلی صحنه قشنگیه وقتی با اون دستهای کوچولوت میکشی روی ملحفه و یک صدای خیلی ریز ریز میاد. من که فقط بغلت می کنم و هزار تا بوس آبدار نثارت می کنم. دیروز هم که من با ناخن های خودم امتحانش کردم کلی خندیدی و حال کردی از این حرکت. الهی که من قربونتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت برم عروسکم.
خیلی وقتها شیشه شیرت رو خودت دست می گیری و شیر می خوری اما اگر رگ شیرازیت بگیره................
اگر نخواهی که شیشه ات را دست بگیری هر چند بار که بدهم دستت ، شیشه ات را رها می کنی و دستهات و می بری زیر بالشت و به هیچ عنوان همکاری نمی کنی و شیشه رو روی سینه ات می ذاری. بعدش هم شیشه ات می افته و گریه می کنی. من هم چند بار سعی می کنم که بدم به دستت ولی آخرش در مقابل حکم پادشاهانه شما کوتاه میام و خودم شیشه رو نگه می دارم.
خلاصه اینکه روزهای زیبای من و بابا و تو هر روز با وجود تو زیباتر میشه و ایشاالله که همیشه سالم و سلامت باشی عشق مامانی.
خدا را صد هزار بار شکر که منتش را بر سر ما نهاد و تو فرشته مهربون رو به ما داد. الهی شکرررررررررررررر
دوستت داریم دخترم.