ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

ترنّم نامه

ترنم به روایت تصویر در هفتمین ماه

1392/5/13 19:04
نویسنده : باباي ترنّم
897 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بانوی کوچولوی آشیونه مون

اومدم بگم داری شیطون می شی هاااااااا.....

این عکس ها هم یه عنوان مستنداتش...

الهی که من فدای تو و شیطنت هات بشم عروسک نازم.

 

به محض اینکه از کنارت تکون می خورم شروع می کنی به گریه..

 

1

 

مجبورم حتی توی آشپزخونه هم ببرمت تا بتونم به کارهام برسم

 

2

 

اینقدر وول می خوری که نمی ذاری لباس تنت کنیم. بابایی هم مجبور شد اینجوری زندانیت کنه تا لباست رو بپوشونه تنت.

 

3

 

بقیه اش هم توی ادامه مطلب...

 

این سبد اسباب بازیهای کوچیکت هست که همه رو ریختی و خودت رفتی زیرش

 

5

(شایان ذکر باشه که موقع قطره خوردن اینقدر جنب و جوش داری که تمام لباسهات دیگه یک نشان رنگی دارن. آخه قطره زینک که میریزه روی لباسهات هیچ جوره پاک نمیشه مگر با انهدام کلی لباس...)

 

 6

 

هر کجا باشی مثل برق و باد خودت رو می رسونی به لپ تاپ

 

7

 

8

 

توی حمام دائماً دست کفی ات توی دهنت هست.

 

9

 

وقتی من و بابا فهمیدیم دندون دار شدی اینقدر بوسیدیمت که تو برای خلاصی از من و بابا گریه را در پیش گرفتی.

 

11

عاشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقتم دخترم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

بهار
14 مرداد 92 1:17
مگه موفع تولد ترنم دستور استفاده و روشهای نگهداریشو بهتون ندادن ؟ این بلاها چیه سر بچه میارین حیونکی ببین چطوری اسیرش کردن خوب لباس نمیپوشه که نمیپوشه باید اینجوریش کنید .وقتی زنگ زدم 123 امد حالتونو گرفت یاد میگیرین چطوری هر کاری بچه خواست بکنه شما بگید چشمتازه اینم بگم من خودن هنوز یاد نگرفتم حتی گاهی از شما هم وحشتناک تر میشماما دلیل نمیشه شما با ترنم اینجوری رفتار کنید


من مادر بی گناهم. باباش اینجوری اسیرش کرده. بنده فقط عکاس بودم....
بهار
14 مرداد 92 17:08
دیگه بدتر بجایی که بری بچه رو نجات بدی داری ازش عکس میگیری جرم تو که سنگین تره برین خدا رو شکر کنین ائلمان دومادتون نیست وگرنه تا الان کفتر پیچتون کرده بود .پس این اقا علیرضا کجاست که نمیاد به داد ترنم برسه؟


کجاست فریاد رسی که ترنم را یاری کند؟؟؟!!!!
آخه من باید از کارهای باباش مستندات جمع کنم یا نه؟؟؟
سميه مامان گل دخترا
14 مرداد 92 17:18
واى عزيزم، گريش هم قشنگه. از طرف من بوسش كن.
به آقاى پدر هم بگو اين همه ترنم دوستت داره ،باهاش اينجور نكن،ببين چه با تعجب نگاه ميكنه؟؟؟؟


ممنون عزیزم.
محبت های پدرانه همیشه یک جاش لنگ می زنه دیگه.
البته دست خودشون نیست . نوع بچه داریشون جوریه که دفعه بعد نگی بهشون که لباس بچه رو بپوش تنش.
rasta
14 مرداد 92 22:09
اووخخخخی / باباهل اکثرا همین جورین
خود ترنم خوشگلرو عشقه
جیگره خودمه

ممنون رستا جان.اره دیگه بابا ها همین جورین.مدل عشق ورزیدنشون جالبه
خاله منصوره و دوست جون
14 مرداد 92 22:45
پس کی فردا می رسه که ببینیمش........؟؟؟


ایشاالله
مامان رادمهر
19 مرداد 92 14:02
چه وروجکی شده این دختر بلا ماشالاه


آره حسابی.
نرگس مامان باران قلنبه
19 مرداد 92 17:03
هههههههههههه از دست این باباها
ندا
20 مرداد 92 13:02
چقدر شبیه نیلاس کاراش. از کنار نیلا هم یخورده میخای تکون بخوری شروع می کنه


من که اصلا نمی تونم سرم رو برگردونم. سریع گریه می کنه
الهام مامان علیرضا
20 مرداد 92 13:31
عزیزم این نی نی ناز و اذیت نکنید
با کله که رفته تو سبد، به لپ تاپ هم که دست می زنه،
احتمالا چند روز دیگه فاتحۀ لپ تاپ هم خونده میشه و دیگه نمیشه براش پست بذاری محبوبه جون
کم کم همۀ زندگیت میره زیر دست ترنم خانم
حالا ببین


همین حالا هم در چشم بر هم زدنی کل خونه را این ور و اون ور می کنه
الهام مامان علیرضا
20 مرداد 92 13:33
عزیزم ما هم دلمون براتون تنگ شده بود
ممنون بابت تبریکت
شما باید به خودتون تبریک بگید که این همه به ما کمک کردید.
از طرف من از همه کسانی که رای دادند تشکر کن.
کارت هدیه ناقابل هم از طرف خودتون که رای دادید اهدا شد به محک
خدا قبول کنه از همگی
دوستون داریم ده ه ه ه ه..تا


مرسی الهام جان . ما که کاری نکردیم. ان شاالله که همیشه شاهد پیشرفت و موفقیت علیرضای عزیزم باشیم.
بهاره ، مامان نژلا و نیلا
22 مرداد 92 13:20
اخی دخمل بیچاره رو بزارین شیطونی کنه ! اگه مثل ما دو تا بودن فرصت نمی کردید از اینکارا بکنید


حسابی شیطونی می کنه ولی دیگه لازمه که پوشک بشه. خیلی تکون می خورد که باباش مجبور شد زندانیش کنه.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد