ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

ترنّم نامه

سخت ترین لحظات عمرم

1391/11/6 20:48
نویسنده : باباي ترنّم
372 بازدید
اشتراک گذاری

ترنّم جان ، دخترم سلام

عمر بابایی امشب شما 10 روزه شدید و تو این 10 روز خیلی به من و مامانی سخت گذشت البته در کنار شیرینی حضور تو یه خورده سختی این مشکلات چند روزه برامون کمتر حس شد. گل بابا ، بعد از انجام آزمایش 3 تا 5 روزگی مشخص شد که یکم زردیت بالاست و اندازه ی TSH خونت که مربوط به اندازه گیری تیروئیدته بالاتر از حد معمول بود و توی سونوگرافی لگن پات مشخص شد که یکم لقی توی لگن سمت چپت هست. بابا نمیدونی این چند روزه چه بر من و مامانی گذشت ، چند بار بردیمت آزمایشگاه و آزمایش دادی تا یه کم زردیت اومد پایین ولی هنوز نگران تیروئیدتیم و قراره فردا دوباره بریم واسه آزمایش تیروئید که اگر خدایی نکرده جوابش خوب نبود دیگه میبرمت تهران واسه درمان درست و حسابی.

الهی که بابا واست بمیره کی میشه که این روزهای سخت هم بگذره و تو صحیح و سالم بشی عمر بابا. بابا قربونت بره ایشاء الله سری بعد که واست بنویسم از خبر های خوش سلامتیت مینویسم عمر بابایی.

دوست داریم بابایی.

(دوست داريم)M&Y

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله مرضیه
7 بهمن 91 8:31
عزیز دل خاله زود خوب بشی ها!!!!!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد