سخت ترین لحظات عمرم
ترنّم جان ، دخترم سلام
عمر بابایی امشب شما 10 روزه شدید و تو این 10 روز خیلی به من و مامانی سخت گذشت البته در کنار شیرینی حضور تو یه خورده سختی این مشکلات چند روزه برامون کمتر حس شد. گل بابا ، بعد از انجام آزمایش 3 تا 5 روزگی مشخص شد که یکم زردیت بالاست و اندازه ی TSH خونت که مربوط به اندازه گیری تیروئیدته بالاتر از حد معمول بود و توی سونوگرافی لگن پات مشخص شد که یکم لقی توی لگن سمت چپت هست. بابا نمیدونی این چند روزه چه بر من و مامانی گذشت ، چند بار بردیمت آزمایشگاه و آزمایش دادی تا یه کم زردیت اومد پایین ولی هنوز نگران تیروئیدتیم و قراره فردا دوباره بریم واسه آزمایش تیروئید که اگر خدایی نکرده جوابش خوب نبود دیگه میبرمت تهران واسه درمان درست و حسابی.
الهی که بابا واست بمیره کی میشه که این روزهای سخت هم بگذره و تو صحیح و سالم بشی عمر بابا. بابا قربونت بره ایشاء الله سری بعد که واست بنویسم از خبر های خوش سلامتیت مینویسم عمر بابایی.
دوست داریم بابایی.
(دوست داريم)M&Y