ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

ترنّم نامه

دل نوشته های مامان (1)

1391/7/16 14:09
نویسنده : باباي ترنّم
443 بازدید
اشتراک گذاری

ترنم جان دختر عزیزم

بالاخره امروز بعد از چند وقت که بابایی وبلاگت رو برات آماده کرده من وقت کردم یه سر به وبلاگت بزنم و حالا می خواهم چند خط واست بنویسم.الان  تو ٥ ماه و ١٦ روزه ای و تو زیباترین هدیه خدای مهربون به من و بابا جون هستی . راستی اول این رو بگم که اسمت به انتخاب باباست و بابایی از این اسم خیلی خوشش اومده ، زود هم واست وبلاگ درست کرد که من دیگه فکر عوض کردن اسمت رو نکنم. 

ترنمم ، دختر عزیز تر از جونم  لحظه لحظه های این روزهای من با تو فرشته مهربون سپری میشه و تمام فکر و ذهن من مشغول توست. خیلی دوستت دارم و واسه دنیا اومدنت لحظه شماری می کنم. گاهی وقتها دلم واست تنگ میشه و به بابایی میگم دوست دارم زودتر دنیا بیاد و توی دست و پای زندگیمون بچرخه. می خواهم تو باشی و من هر روز هزار بار ببوسمت. الهی من فدای دست و پاهای کوچولوت برم. مامانی اولین بار وقتی توی سونوی NT دیدمت تو 6 سانتی متر بودی و من برای اولین بار وجودت رو احساس کردم و هزار بار خدا را شکر کردم. نمی دونی چقدر ذوق زده بودم ولی راستش جلوی خانم دکتر و همکاراش سعی می کردم خودم رو کنترل کنم. برعکس بابایی که تمام احساساتش رو با صدای بلند ابراز می کرد. الهی قربون قد کوچولوت برم که الان واسه خودت کلی بزرگتر شدی . مامانی خوب رشد کن تا وقتی که به دنیا می یایی حسابی سالم و سرحال باشی. من بی صبرانه منتظر تولدت هستم عزیزم و البته در تدارک آماده کردن مقدمات قدم گذاشتنت روی چشمهام.فرشته کوچولوی مامان دوستت دارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

صدای بارون
16 مهر 91 12:42
ایشالا دختر نازتون صحیح و سالم به دنیا بیاد کلی خودشو برای مامان و باباش لوس کنه
باباي ترنّم
16 مهر 91 13:59
الهي كه من فداي ترنّم و مامان مهربونش بشم. خيلي دوستون دارم.
خاله مرضیه
16 مهر 91 14:27
من الان گیج گیجم!! محبوب واقعا اینا رو تو نوشتی؟؟!! خاله جان، ترنم، به نظرم تو واقعا یه معجزه ای اگه تونستی باعث بشی مامانی یه همچین جملاتی بنویسه!!!!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد