تلاش و تقلا (1)
سلام نفس مامانی
ترنم جون بعد از پروژه غلت زدن که به لطف خدا حالا دیگه کامل شده تصمیم گرفتی که حرکت کنی.
الهی فدات شم بعد از اینکه غلت می زنی تلاش می کنی واسه جلو رفتن و با تمام وجودت سعی می کنی که حرکت کنی ولییییییییییییییییییییییییییی
عزیز دل مامان هنوز زوده. کم کم دخترم ، یواش یواش.
و اما بعد از کلی تلاش و تقلا و عدم موفقیت خیلی عصبانی میشی و طلبکار زمین و زمان که چرا نتوونستی بری جلو و کلی غر می زنی و بعدش هم گریه. وقتی هم که خسته میشی ، سرت رو می ذاری روی زمین و من عاشق هزار بار قربون صدقه ات می رم. بعدش هم برت می گردونم که خستگیت رو بگیری حداقل. اما هنوز نرسیدی به زمین، روز از نو و روزی از نو. دوباره سناریوی جدید تکرار میشه و باز هم عدم حرکت شما و گریه و خستگی. بعضی وقتها اینقدر تکرار می کنی که من به جای تو خسته میشم و بغلت می کنم و کمی توی خونه می گردونمت که یادت بره.
خلاصه اینکه دخترم این تلاشت رو ارج می نهیم و امیدوارم زود بتونی حرکت کنی که این همه عصبانی نشی عزیز مامان.
دوستت داریم ترنم نازم.