روزهای زیبای من و تو (6)
سلام گل خونه مامانی
این روزها می گذرد و تو لحظه به لحظه بزرگتر میشی و من هر روز که می گذرد ، با تو روزی زیباتر و متفاوت تر را تجربه می کنم. روزهایی که حضور تو در خانه آنها را برایم تبدیل به شادترین لحظات زندگیم کرده.
عزیز دل مامان آرزویم برایت شادی و سلامتی است و از خدا می خواهم هر روز که می آید برایت روزی بهتر از دیروزت را رقم بزند.
دیروز وقتی بابا از سر کار اومد خونه تو توی تختت خواب بودی. اینقدر ناز خوابیده بودی که بابا کلی قربون صدقه ات رفت. الهی فدات بشم که من و بابایی رو گذاشتی روی ابرها. خیلی از وجودت توی زندگیمون خوشحالیم. زندگی با تو خیلی شیرینه عسل مامانی.
الهی که خدا همیشه پشت و پناهت باشه شاهزاده خانم خونه ما.
و اما عکسهایی از این روزها
عروسکت رو میگیری توی بغلت....
این مدلی شیر می خوری.....
گاهی هم بعد از خوردن نیمی از شیرت شیشه رو می گیری بالا و با خودت فکر می کنی "آیا میشه از ته شیشه هم شیر بخورم؟" و فکرت رو عملی می کنی تا بتونی نتیجه بگیری...
واسه این عکست هم هیچ توضیحی ندارم.
فقط می تونم بگم : خیلییییییییییییییییییییی دوستت دارم نفس مامان