ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

ترنّم نامه

تولدت مبارك(پنج ماهگی)

1392/3/27 10:46
نویسنده : باباي ترنّم
766 بازدید
اشتراک گذاری

ترنّم جان ، دخترم سلام

عزيز دل بابايي امروز پنجمين ماهگردت بود و تو وارد ماه ششم زندگي مباركت شدي و من و مامان از صميم قلب بهت تبريك ميگيم و آرزو ميكنيم انشاءالله 120 ساله بشي و با عزت زندگي كني. عشق بابايي چند روزي هست كه وقتي باهات حرف ميزنم كلي واسم عشوه مياي و اصلاً بابايي رو تحويل نميگيري انگار نه انگار كه من دارم باهات حرف ميزنم و هيچ نشونه اي از تحويل گيري توي نگاهت نيست و همين كه ميام از كنارت بلند بشم با يه لبخند مليح و قشنگ من رو سر جام ميخكوب ميكني و بهم ميفهموني كه عمداً تحويل نميگيري كه من فداي اين عشوه هات بشم بابايي... 

و اما 2 روز پيش پس از كلي ضد حال زدن به بابايي بالاخره واسم خنديدي اونم چه خنده اي، آنچنان قهقه ميزدي كه بيا و ببين .... الهي دورت بگردم باباي من ، خيلي خيلي خيلي دوست دارم عشق بابايي.

الان يكي دو هفته اي هست كه نسبت به اسمت واكنش نشون ميدي و هر وقت اسمت رو صدا ميزنم بر ميگردي و نگام ميكني، قربونت برم بابايي كه نشونه هاي بزرگ شدنت يكي يكي دارن خودشون رو نشون ميدن و اخيراً هم كه بجاي خزيدن به جلو داري عقب عقب رفتن رو تمرين ميكني هرچند كه توي حركت به جلو چندان پيشرفتي نداشتي اما توي حركت به عقب پيشرفت خوبي داشتي و ديروز كه روي شكم بابايي دراز كشيده بودي با چندتا حركت به عقب از روي شكم بابا به پايين خزيدي. قربونت برم الهي من ترنمممممممممممممممممممم.

و اما از آوازهات بگم كه خونه رو رو سرت ميزاري. يه چند روزيه كه ياد گرفتي هر وقت از موقعيتت ناراضي هستي و يا يه چيزي ميخواي با داد و بيدا كردن به مقصودت ميرسي و چنان داد و بيدادي ميكني كه صورتت سرخ ميشه مثل لبو ، نه اينكه جيغ بزني ها ! نه ! داد ميزني ، به حدي كه ماماني ميگه الانه كه همسايه ها صداشون در بياد. خلاصه اينكه اين روزها خيلي سريع داري بزرگ ميشي و من ماماني هم از اين تغييراتت كلي لذت ميبريم.

 دوست داريم عشق بابايي.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الهام مامان علیرضا
29 خرداد 92 14:31
تولد پنج ماهگیت مبارک عزیز خاله



ممنون عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد