مامان جون نمی دونم چرا با نام کاربری خودم نمی تونم مطلب بذارم! (واسه همین با نام کاربری بابا اومدم) سلام دختر نازم ترنمم، نفسم، عمرم، جونم، جیگرم، عشقم، دختر کوچولوم الان که دارم اینو واست می نویسم کلی دلم واست تنگ شده آخه از روز شنبه تا الان ندیدمت. مامان اومده کرج ماموریت، تو هم خونه مامان بزرگی هستی. برای اولین باره که چند روز پیشت نیستم. مامان بزرگی می گه روز اول کلی بهونه منو گرفتی. الهی بمیرم برات که به خاطر کار مامان داری اذیت می شی. البته می دونم که مامان بزرگی و بابا بزرگی خیلی خیلی هواتو دارن و مواظبت هستن و حسابی دل به دلت می دن. بیصبرانه منتظرم که چهار شنبه بشه و بیام پیشت. دوستت دارم از راه د...