فکر و خیال آشفته مامان
سلام ترنم کوچولوم الان من توی اداره هستم و تو هم با تن تب دار خونه پیش بابا هستی. من هم کلی حالم گرفته است و اعصابم خورده خورده. از دیشب تب داری و امروز صبح هم تبت بالا بود. چون من نمی تونستم امروز نیام اداره بابا گفت : نمیره کارخونه و تا 11 پیشت می مونه و بعد می ذارتت مهد تا من 2 برم دنبالت. تو که مریض باشی عزیزم ، من کلی غمگین و ناراحت می شم. اصلاً امروز روز خوبی نیست. خیلی هم دیر می گذره. دوستت دارم ترنم عزیزم. ...