ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

ترنّم نامه

گذر زمان....

سلام ترنم مامان گاهی فکر می کنیم که زمان چه طولانی است و ما چقدر وقت دارییم. اما وقتی بر می گردیم به روزهای گذشته فقط می گیم "چه زود گذشت!!!!" این عکست مربوط به اردیبهشت 92 هست (خونه مامانم)....     و این عکسها اردیبهشت 93 ...       هزار ماشاالله به دختر نازم. الهی که همیشه سالم باشی مامانی (این پیراهن قرمز نازنازی رو هم مامانم از مشهد واست هدیه آورده عزیزم.) ...
4 خرداد 1393

آب بازی .....

سلام نازدونه دختر این روزها حسابی هوا گرم شده و خونه نشینی مون هم بیشتر شده. البته با همین گرمای هوا هم گاهی به قدری بهونه گیر میشی که می برمت پایین توی پارکینک و با چرخت بازی می کنی و البته عاشق این هستی که در بالکن باز بشه و بری آب بازی...... گاهی می برمت.خیلی دوست داری .....         دوستت دارم نفس مامان     ...
4 خرداد 1393

با بابا باش و پادشاهی کن(اتاق خواب جدید دخترم )

ترنم جان دخترم سلام الهی که بابا فدات بشه اول یه عذرخواهی کنم بابت تأخیر چند ماهه که بدلیل مشغله کاری بود که وقت نمیکردم بیام و واست مطلب بنویسم. دوم اینکه از اونجایی که یه چند وقتی هست که سرکار خانم خیلی عزیز و جیگر و دوست داشتنی شدین هزار ماشاءلله و خیلی بابایی (قابل توجه مامانی) و واسه بابایی دلبری میکنی ، اینجانب بابا با همکاری و همفکری مامانی تصمیم گرفتیم خود را آواره و در بدر هال و پذیرایی کرده و اتاق خوابمون رو دو دستی تقدیم سرکار علیه کنیم . از همین رو دست بکار شدیم و با کمی خلاقیت و با تکیه بر تواناییهای منحصر بفرده بابایی  اتاقی واست تزیین کردیم که در ادامه عکسهاشو خواهی دید. امیدوارم که تزیین اتاقت رو دوست داشته ...
24 ارديبهشت 1393

گاهی مادر بودن چه سخته....

سلام ترنم شیرینم دختر ناز و مهربون مامان ، نمی دونم این مریضی ها کی می خواهن دست از سر تو بکشن. امان از مهد کودک....... ولی چه کنم عزیزم.چاره ای ندارم، مجبورم بذارمت مهد.... هفته پیش یک روز صبح ساعت 5 بیدار شدی و کمی نق زدی. بابا بلند شد که آرومت کنه ، منو بیدار کرد و گفت : " محبوب ببین چقدر تنش داغه !" . وقتی بلند شدم و واست درجه گذاشتیم دیدم که ای بابا 40 درجه تب داری. زود بهت دارو دادیم و دست و صورت و پاهاتو شستیم. عصرش هم بردمت دکتر که البته بابا سر کار بود و نتونست بیاد و من خودم و خودت رفتیم. بماند که توی مطب چقدر شیطونی کردی و دلبری... ولی وقتی دکتر گفت " به خاطر تب شدید باید آزمایش خون بدی &qu...
24 ارديبهشت 1393

از تو به یک اشاره از بابا به سر دویدن...

سلام گل دخترم ایام عید که خونه مامانی بابا بودیم شما مینشستی روی دوچرخه فرآیین و عمو هم هلت می داد واست " دی دی " می کرد. یک روز که من و تو با هم توی بالکن بودیم چشمت خورد به دوچرخه پسر همسایه و گفتی " ماما ، دی دی ، دی دی " . دیروز من و تو و بابا رفتیم پاساژ سپهر تا واسه اتاقت خرید کنیم. وقتی رفتیم طبقه پایین شما چشمت افتاد به دوچرخه و سه چرخه و ...  گفتی : "بابا ، دی دی ، دی دی " بابا هم گفت "واست سه چرخه بخریم " و جالب بود که بین همه اون چرخ ها بابایی بزرگترینشون رو واست انتخاب کرد. البته علیرغم مخالفت من که میشه کوچکتر هم بخریم بابایی همون که خودش دوست داشت رو واس...
10 ارديبهشت 1393

روزهای زیبای من و تو (10)

سلام ترنم جانم دختر عزیز و شیرینم ، مهربانم تو این روزهایم را برایم به بهترین زمانهای زندگیم تبدیل کردی. واقعاً این لحظات با تو بودن را خیلی دوست دارم و از لحظه به لحظه اش لذت می برم. صبح ها که کارمند وار ساعت 6.30 می ری مهد و ظهرها ساعت 2.30 هم با مامان میایی خونه. معمولاً بعد از ناهار یک خواب حسابی می زنی. البته به شرط اینکه توی مهد نخوابیده باشی وگرنه از خواب خبری نیست. از خواب هم که بیدار میشی کلی بد اخلاقی می کنی تا وقتی که سر حال بشی. هوا هم که دیگه گرم شده . ولی گاهی با هم می ریم توی بالکن و تو حسابی بازی می کنی. البته بیشتر دوست داری آب بازی کنی. من هم بعضی وقتها اجازه می دهم که حسابی خیس بشی. ضمناً ...
9 ارديبهشت 1393

مهر و محبت و دختر و پدر مهربون

سلام ترنم ناز نازی من وقتی حکم ، حکم شما میشه توی خونه، من و بابا چاره ای نداریم جز اطاعت امر اون هم بدون منت. سبد اسباب بازیهات رو خالی می کنی و میشینی داخلش و به بابا دستور می دی هلت بده. بابایی هم با عشق و کیف باهات بازی می کنه. بعدش هم با بوسه از بابا تشکر می کنی.       عاشقتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم مهربون.   ...
8 ارديبهشت 1393

برای مادرم ، او که بهترین است.

سلام مادر من، سلام مادر مهربانم، سلام عزیز ترینم   مادر! تو جانانه جام بلای ما را نوشیدی و لباس رنج و محنت ما را پوشیدی، اینک، حریر محبت فرزندانت را بپوش و شربت شهد عشق آنان را بنوش. مادرم، در گرامی داشت روزت زیباترین ستاره سپاس را به پاس پاسداری بی کرانت از ما، بر آسمان پرمهرت می آویزیم. روزت مبارک باد. مامان جونم ، درسته که کیلومترها ازت دورم ولی دلم همیشه پیش تو و بابا هست. مامان مهربونم ، سایه گرم زندگیمون ، مامان عزیز تر  از جانم ، از این راه دور دستهای گرم و پر مهرت را می بوسم  و روز مادر رو به شما فرشته مهربان خدا تبریک می گم. الهی که هزار ساله باشی و سایه گرمت همیشه روی زندگیمون باشه. الهی که همیچ وقت...
31 فروردين 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد