جریان باران و آب بازی
سلام شیرین عسلم ترنم جونم ، هفته پیش که خونه مامانم اینها بودیم ، حسابی باران بارید و البته من و شما و بابا هم کلی کیف کردیم و از باران لذت بردیم. ای کاش یکبار هم بندر از این باران ها می بارید. من و تو با هم رفتیم دم در خونه مامان جونی تا ببینیم توی کوچه چه خبره که دیدیم یک سیل حسابی راه افتاده. تو هم که عاشق آب بازی و تا چشمت به این همه آب افتاد با کلی ذوق و شوق گفتی : " مامان ، مامان ، آب باز ، آب باز..." منظورت این بود که بری و آب بازی کنی. آخه ریزه میزه من اگر می ذاشتمت توی کوچه که توی آب قل می خوردی و می رفتی. حیاط خونه مامان جون موقع بارون و ...